....

 

واقعا حس من الان همون حس مزخرفه عصرهای جمعه ست ... 

  

دلم آرامش می خواد... 

   

یه عشق واقعی می خواد! 

  

یه لبخند ... یه آغوش مهربون...

  

واقعا خستم...

  

بغض دارمُ اشک هام دارن سرازیر میشن... 

  

 

واقعا نمی دونم من چیزای بدی نمی خوام که! پس چرا نمیشه؟  

 یعنی توی دنیای به این بزرگی...یه نفر پیدا نمیشه  که همونی باشه که من دنبالشم!   

  

 من می دونم حرمت عشق رو نمی شکنم... 

 

زلزله ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این روزها...

 

 این روزها 

  

قلبم تندتر می تپد 

  

نمیدانم چرا 

   

شاید

  

چون قلبی برایم نمی تپد... 

  

 

بهار

 

میگن بهار اومده... 

 

یه سال نو.... 

 

من امسال می خوام متفاوت باشم

 

می خوام با تمام وجود بجنگم 

 

به خاطر خودم  

 و

 

برای تمام چیزهای ساده ای که باید داشتم و الان ندارم! 

 

 

برای شوقی...  

  

برای آرامشی... 

 

برای لبخندی...  

 

 یا شاید برای عشقی...  

 

برای تمام نداشته هایم ! 

  

دلم می خواد برای همیشه از این مملکت برم...  

  

 شاید آرزوهام براورده بشن! اگه برآورده نشدن مطمئنم کمتر از اینجا رنج خواهم کشید...